جودی عزیزم ! کاملا با تو موافق هستم که عده ای از مردم هرگز زندگی نمی کنند و زندگی را یک مسابقه دو می دانند و می خواهند هرچه زودتر به هدفی که درافق دوردست است دست یابند و متوجه نمی شوند که آن قدرخسته شده اند که شاید نتوانند به مقصد برسند و اگرهم برسند ناگهان خود را در پایان خط می بینند.
درحالی که نه به مسیر توجه داشته اند و نه لذتی از آن برده اند.
دیر یا زود آدم پیر و خسته می شود درحالی که از اطراف خود غافل بوده است. آن وقت دیگر رسیدن به آرزوها و اهداف هم برایش بی تفاوت می شود و فقط او می ماند و یک خستگی بی لذت و فرصت و زمانی که ازدست رفته و به دست نخواهد آمد …
وقتـــــی ازت بدجــوری دلخـــوره و کنارت نیــست اس میـــده : حق نداری دیــگه بم اس بــدی وگــرنه خامــوش میــکنم .. و تو دنیــا رو تو ســرت میکـــوبن ُ به یه بــاشــه بسنــده میکنی .. ۲۰میـــن بعدش خودش اس میــــده : بیــشـــور ؟! _ : جــون ٍ دل ؟ ایشــون : دلــم برات تنـــگ شده :) دلـــت میخـــواد جَمـــش کنـــی تو بغـــلت داد بزنی : خدایــــا این دیـــوونه همـه ی ٍ همـَش بـــرا خودمـــــه ……
.
.
.
مــن عـاشـق تــو هـسـتـم … عاشق چشمانى که اقیانوسى از آرامش را در خود دارد عاشق دستانى که خداوند، نوازش را با الهام از آنها معنا کرده است ! و عاشق لبخندى که زیبایى را تمام و کمال به تصویر مى کشد